سفارش تبلیغ
صبا ویژن





میرحسین ریگی

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:دوشنبه 88/7/27
شعار «برپایی حاکمیت دمکراسی» بار دیگر قربانی گرفت. این بار منطقه بلوچستان شاهد حادثه‌‌ای بود که مسببان آن نیز همانند خلق‌کنندگان وقایع پس از انتخابات، دم از اسلام و حاکمیت دمکراسی می‌زنند.

حادثه‌ای که به شهادت و در هم آمیخته شدن خون جمعی از بزرگان شیعه و سنی طوایف مختلف بلوچستان و همچنین فرماندهان رده‌بالای سپاه که سعی در برقراری آرامش و وحدت در بین طوایف مختلف منطقه داشتند، منجر شد. بروز این حادثه تروریستی اگرچه بسیار دلخراش و ناراحت‌کننده بود اما این نکته را یادآوری می‌کند که دشمن در جبهه‌های مختلف آماده ضربه زدن به نظام و انقلاب اسلامی است. هنوز غبار وقایع تلخ پس از انتخابات، در کشور فرو ننشسته بود، که شهادت جمعی از فرماندهان سپاه پاسداران و بزرگان طوایف مختلف بلوچ و همچنین مردم بیگناه این مبارزه را وارد مرحله جدیدی کرد.

بدون شک دشمن پس از ناکام دیدن تلاش‌های خود در جنگ نرم و براندازی نظام، رویکرد جدید در قبال ملت ایران در پیش گرفته و با کنار زدن نقاب از چهره خود به ترور روی آورده است. آن هم تحت نام اسلام و حاکمیت دمکراسی و به دست کسانی که فریاد مسلمانی‌‌شان گوش فلک را کر کرده است.

صحبت از عبدالمالک ریگی سرکرده گروهک تروریستی جندالله، باعث و بانی فاجعه دیروز بلوچستان، است. فردی که چند سالی است در مرزهای شرقی ایران به قتل، غارت و قاچاق پرداخته و خود را پشت اشغالگران افغانستان پنهان کرده است.

عبدالمالک ریگی سرکرده گروهک تروریستی جند‌الله، سازمان متبوع خود را در مصاحبه با خبرنگار برنامه «صنعت مرگ» شبکه العربیه اینگونه معرفی می‌کند:«جند‌الله سازمانی مدافع آزادی و جنبشی مردمی است که از میان اهل سنت و به‌ویژه بلوچ‌های ایران سر بر آورده و از حقوق مردم سنی مذهب و بلوچ‌ها دفاع می‌کند.«وی همچنین ادامه می‌دهد:«ما شعار برپایی حاکمیت دمکراسی را مطرح ساخته‌ایم ولی نمی‌‌خواهیم حکومتی دین‌ستیز داشته باشیم.»

این سخنان در حالی از زبان عبدالمالک ریگی مطرح می‌شود که نگاهی به نوع و ترکیب کلمات تشکیل‌دهنده این سخنان، هر بیننده و خواننده‌ای را به یاد ادبیات بزرگان سبز می‌اندازد. استفاده از واژگانی نظیر «دمکراسی، حقوق مردم، دین‌ستیزی، آزادی و جنبش» همه مؤید این مطلب است که تغذیه فکری هر دو جریان جندالله و جنبش سبز از یک منبع واحد مشخص صورت می‌گیرد، اما تفاوت دو جریان، در نوع رفتارهای خرابکارانه است.

 علاوه بر این، ادبیات تنها نقطه مشترک این دو جریان نیست بلکه استفاده از رسانه‌های واحد نظیر شبکه العربیه عربستان، بخش فارسی صدای آمریکا، تلویزیون پارس و سایت روز (که در دامن زدن به ناآرامی‌های پس از انتخابات در ایران نقش مؤثری داشتند) جهت اثبات وجود یک منبع واحد برای کنترل هر دو جریان امری غیرقابل انکار است. کارکنان این رسانه‌ها، کسانی بودند که به رغم تحت تعقیب بودن عبدالمالک ریگی توسط نیروهای نظامی ایران و پاکستان به عنوان یک تروریست، با وی گفت‌وگوی زنده ترتیب دادند و نظرات افراطی و متعصبانه این فرد را که نشأت گرفته از تندروهای وهابی عربستان است، به صورت گسترده منتشر کردند.

علاوه بر تمامی اینها، تلاش هر دو جریان (جندالله و جنبش سبز) برای تضعیف و براندازی جمهوری اسلامی ایران به عنوان مشعلدار مقاومت و مخالفت با طرح‌های اسراییل و آمریکا در منطقه خاورمیانه نقش سرویس‌‌های جاسوسی آمریکا و اسراییل را در این وقایع بیش از پیش پررنگ می‌کند.

علاوه بر این، تشکیل باندهای قاچاق مواد مخدر توسط عبدالمالک ریگی و در اختیار داشتن امکانات پیشرفته نظیر پدافند ضد هوایی، دستگاه‌های پیچیده مخابراتی، خودروهای مدل بالا و امکانات میلیاردی و همچنین تردد بدون مشکل آنها در افغانستان و پاکستان که تحت سیطره نیروهای آمریکایی و ناتو است، دلیل دیگری برای اثبات نقش پررنگ بیگانگان در این جریانات است.

تجربه اینگونه وقایع مورد جدیدی برای ملت ایران نیست. درست روزهای پس از انقلاب، زمانی که چرخ‌های نظام جمهوری بر روی ریل اسلامیت قرار گرفت و نظام حرکت پیوسته خود را آغاز کرد، گروه‌های خلقی که دیگر استقرار اندیشه‌های مارکسیستی را در انقلاب غیر ممکن می‌دیدند و تلاش‌های آرام آنها برای استقرار این سیستم نافرجام ماند، مناطق مرزی کشور را صحنه ترور و ناآرامی کردند تا شاید بتوانند با تحریک قومیت‌ها اندیشه‌های خود را به دولت مرکزی تحمیل کنند.

غائله ترکمن‌صحرا که در آن چریک‌های فدایی خلق با متشنج کردن شهر گنبد قصد مقابله با انقلابیون را داشتند و در این بین رادیو عشق‌آباد ترکمنستان شوروی هم مرتباً به زبان ترکمنی مردم منطقه را تحریک می‌کند و یا ناآرامی‌های کردستان که در آن گروه‌های چپ و کومله‌ها بی‌محابا دست به خشونت می‌زنند تا شاید دولت مستقل کردستان را تشکیل دهند. کمی پایین‌تر خوزستان نیز با عنوان خلق عرب ساز ناهمگون دیگری را برای انقلاب نوپا کوک کرده بودند تا با تبدیل نام خوزستان به عربستان به یاد دوران قاجار قطعه‌ای از خاک ایران را جدا کنند و البته باز هم نقش رسانه‌ها در این قضیه هویدا است. رادیو الجماهیر عراق و رادیو کویت نیز با نقل شیطنت‌آمیز اخبار در حال تحریک قومیت‌ها هستند. در تهران نیز اوضاع ناآرام بود. خط ترور اشخاص رده‌بالای نظام و انقلاب از سوی خلقی‌ها دنبال می‌شد و هر روز خبر شهادت یکی از مسؤولان منتشر می‌شد و امیدوار بودند که از طریق ترورها و ناآرامی‌های قومیتی و مرزی، قطار جمهوریت را از ریل اسلامیت خارج کنند.

نگاهی به تاریخ انقلاب و تطبیق آن با وقایع دیروز مؤید این مطلب است که پس از 30 سال هنوز شیوه دشمن برای ایجاد تنش و توقف قطار پرسرعت جمهوری اسلامی چندان تغییری نکرده است و اگر از روش‌های آرام براندازی که در زرورق‌های رنگی بسته‌بندی شده، به نتیجه نرسد، باز هم همان شیوه سنتی درگیری‌های قومیتی و حرکات کور تروریستی را در پیش خواهد گرفت و باز هم خود را پشت نقاب دمکراسی و اسلام پنهان خواهد کرد.





اخرین مطالب